خواب...

در خواب چراغ تا سحر دستم بود


در خواب کلید هر چه در ، دستم بود

زیباتر از این خواب ندیدم خوابی


بیدار شدم دست تو در دستم بود

 

 



برچسب‌ها:
[ سه شنبه 21 مهر 1394برچسب:, ] [ 9:14 ] [ فاطمه حاتم پو ]
[ ]

آنقدر دوستت دارم...

آنقــدر دوســتت دارم


که میدانم


روزی خــدا خواهد آمد


تا از تــو سوال کند،


چه کرده ای که اینگونه


تــو را می پرستد!



برچسب‌ها:
[ سه شنبه 21 مهر 1394برچسب:, ] [ 9:13 ] [ فاطمه حاتم پو ]
[ ]

مرا که میشناسی...

 

مرا که می‌شناسی!

برای همه‌ی باران‌ها و همه‌ی بیابان‌ها، حرفی دارم...

برای همه‌ی دانه‌ها، همه‌ی ریشه‌ ها

که سر در می‌آورند و از حرفم سر در نمی‌آورند!

مرا که می‌شناسی!

رشته رشته می‌کنم آفتاب را، برای همه‌ی خانه‌ها،

برای همه‌ی خاطره‌ ها،

دراز بکش!

پشتت بر زمین باشد و نگاه‌ کن به نقطه‌ای نامعلوم

همه‌ی پرنده‌ها، همین‌گونه متولد می‌شوند

همه‌ی شعرها

همین‌گونه شکل می‌گیرند...



برچسب‌ها:
[ سه شنبه 21 مهر 1394برچسب:, ] [ 9:11 ] [ فاطمه حاتم پو ]
[ ]

عاشقانه...

عاشقانه سرودن را دوست دارم

عاشقانه نوشتن را دوست دارم

عاشقانه اشک ریختن را...

دفتر عاشقانه ی من پر از کلمات زیبا

در نثار بهترین و عاشقانه ترین کسانم...

و من عاشقانه می گریم...

عاشقانه می خندم...

عاشقانه می نویسم...



برچسب‌ها:
[ یک شنبه 19 مهر 1394برچسب:, ] [ 9:54 ] [ فاطمه حاتم پو ]
[ ]

سلام عشقم..

سلام زندگیم خوبی؟؟؟

یهویی تصمیم گرفتم برات یه وبلاگ درست کنم

تا دیگه اینقد نگی دوسم نداری؟؟؟

نیما من خیلی دوست دارم خیلی زیاد ...

رو دوست داشتن ن میشه درصد گذاش ن اندازه...

برا این همیشه میگم یدونه دوست دارم

ک همیشه با شکوه ترین و با عظمت ترین چیزاااا یکیه!!!

هیچوق عشق تو رو با هیچ چیز و هیچکس عوض نمیکنم



برچسب‌ها:
[ یک شنبه 19 مهر 1394برچسب:, ] [ 9:39 ] [ فاطمه حاتم پو ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد